رُکنا2 / خارجی

تحلیل و ترجمه تحولات شمال آفریقا

رُکنا2 / خارجی

تحلیل و ترجمه تحولات شمال آفریقا

اعراب در آرزوی دموکراسی و زندگی بهتر در سال 2012

مدتی است بدلایلی از نوشتن بازمانده ام، اما امروز بخت یار شد و توانستم چیزی ترجمه کنم. یادداشتی از فرانس پرس درباره فضای حاکم بر کشورهای عربی در آغاز سال نوی مسیحی. ضمنا تا اطلاع ثانوی نوشته های خارجی را در رکنا می نویسم و البته اینجا هم می گذارم.   


 

 

میلیون ها عرب سال 2012 را درحالی آغاز کردند که پس از دهه ها سرکوب و مرگ هموطنانشان در مبارزه با دیکتاتورها، اکنون آرزوی چشیدن طعم دموکراسی و برخورداری از یک زندگی بهتر در سال جدید را دارند.


بهار عربی وقتی وزیدن گرفت، هم به سقوط زین العابدین بن علی رییس جمهوری سابق تونس منجر شد، هم حسنی مبارک رییس جمهوری سابق مصر را از قدرت کنار زد، رژیم بشار اسد در سوریه را نیز دچار تزلزل کرده است و در یمن نیز در حال تثبیت برکناری علی عبدالله صالح است. (جا داشت نویسنده دراینجا یادی نیز از انقلاب مسالمت آمیز مردم بحرین و جنبش های دیگر منطقه می کرد. مترجم)  

موج تظاهراتی که از دسامبر 2010 پس از خودسوزی یک دستفروش تونسی براه افتاد، امید را در خاورمیانه و آفریقای شمالی برای رسیدن به جامعه ای که در آن آزادی بیان و حقوق اساسی محترم شمرده شود زنده کرد.  

"علی دیب" یک مهندس 55 ساله در طرابلس می گوید: "ما سلاح ها را از قذافی گرفتیم و علیه خود او بکار بردیم تا آزادی خود را بدست آوریم. اکنون ما خواهان دموکراسی هستیم".  


وی می گوید: " ما اکنون در حال احساس دموکراسی هستیم و هیچ کس نباید از سلاحی که اینک در دستان ماست نگران باشد، ما می دانیم چگونه آن را کنترل کنیم. و ما دیگر هیچ دیکتاتور و یا نظام تک حزبی را تحمل نخواهیم کرد.  با مرگ معمر قذافی - در 20 اکتبر و در پی قیام مردم لیبی که فوریه 211 آغاز شده بود - ایام دیکتاتوری دیگر به پایان رسیده است". 

او می گوید: "ما باید به ایجاد زیرساخت ها بپردازیم، شغل های جدید ایجاد کنیم و زمینه آموزش و پرورش شایسته را برای پسران ودخترانمان فراهم کنیم. ما می خواهیم یک لیبی جدید بسازیم و برای این کار به پول های خود - سرمایه هایی که در اثر تحریم ها علیه رژیم گذشته در خارج از کشور بلوکه شده - نیاز داریم".  

مردم لیبی امسال هم مانند دوران تحت حاکمیت قذافی، هیچ مراسم عمومی برای بزرگداشت سال نوی مسیحی در این جامعه سنتی نداشتند. بیشتر مردم طرابلس ترجیح می دهند در خانه ها بمانند بویژه آن که یک موج سرمای غیر عادی چند روزی است کشور را فراگرفته و همین امر سبب شده چندین ساعت در روز برق ها قطع باشد.   

در کشور همسایه مصر، جایی که شورای نظامی قدرت را پس از سرنگونی حسنی مبارک در فوریه 2011 بدست گرفت، مردم همچنان بلاتکلیف و چشم انتظار تحولات هستند، و این در شرایطی است که اسلام گرایان به عنوان یک قدرت بزرگ سیاسی سربرآورده اند.  

"عمر سالم " 32 ساله ، یک مشاور فناوری اطلاعات در قاهره می گوید: "هنوز کارهای بسیاری است که باید برای رسیدن به یک نظام دموکراتیک انجام شود.انتخابات مجلس که اخیرا برگزار شد، نقطه آغازی برای رسیدن به این هدف بود اما با تداوم حاکمیت نظامیان، مردم نمی دانند کشور واقعا به کدام سو خواهد رفت." 

"عمرو سعید" یک فرد شاغل در یک شرکت حفاظتی - امنیتی نیز می گوید: "من امیدوارم ما یک پارلمان واقعی، یک پلیس واقعی و قضاتی درستکار داشته باشیم تا بتوانیم کشورمان را بسازیم. 

وی اضافه می کند: " من نگران حضور اسلام گرایان در پارلمان نیستم. آنها با یک انتخابات واقعی به مجلس راه یافته اند و اگر کارشان خوب باشد بازهم به آنان رای می دهیم اما اگر این کار را نکنند، دیگر در دورانی هستیم که مردم از مطالبه تغییر هراسی نخواهد داشت و آنها را کنار می گذارند". 

تونس زادگاه بهار عربی، نخستین کشوری است که با برگزاری انتخاباتی که اسلام گرایان در آن به قدرت رسیدند، میوه های انقلاب خود را چید.  

"قایس جاب علی" یک تکنیسین شاغل در یک شرکت پیمانکاری خارجی در حاشیه پایتخت می گوید:  "از درون احساس می کنم که انقلاب، کشورم و ملتم را به من بازگرداند، پیش از این چنین حس می کردم که کشور متعلق به دیکتاتور بن علی و خانواده او بود". 

اما "ذکیه عمار" زن 29 ساله و دبیر فلسفه در دبیرستانی در پایتخت تونس می گوید: "انقلاب به این دانش آموزان آزادی بیان داد، آنها دیگر ترسی از پرداختن به موضوعات مذهبی و یا سیاسی در کلاس ندارند. آنها خط قرمزهایی که سبب محدودیت آزادی آنان می شد کنار زده اند و این امر نوید بسیاری برای بروز خلاقیت های آنان در آینده است".  

او خود را به آینده "خوشبین" می داند، اما می گوید که "مطمئن نیست که آزادی های کوچک زنانه اش از جمله آزادی کار و آزادی پوشش ، با روی کار آمدن یک حزب اسلام گرا همچنان محترم بماند". 

در یمن ، "شفیع العبد" یک فعال و نویسنده می گوید: " سال 2011 ، یک سال استنثنایی بود، سالی که جوانان دیوار بلند ترس را که پدرانشان ساخته بودند، ویران کردند. آنها شایسته برخورداری از آزادی هستند. من امیدوارم سال 2012 این شور و حرارات را حفظ کند".  
  

منبع: AFP . متن اصلی

ترجمه و تنظیم: رکنا

نصیحة الملوک

تنها چند روز پیش از سقوط حسنی مبارک ، سرلشکر عمر سلیمان مرد شماره دوی نظام سابق ، از سوی رییس جمهوری که مثلا همان حسنی مبارک باشد! ، به معترضان در میدان تحریر قاهره و سایر شهرهای مصر اطمینان داد و تاکید کرد که وقتی اوضاع آرام شود هیچکدام تحت پیگیرد قرار نگرفته یا بازداشت نخواهند شد.

یک معنای این سخن آن است که مبارک ، قیام مردم مصر را همچون ابر تابستان می دید که زود ازبین می رود و او همچنان حاکم مصر خواهد ماند... پس چرا حکومت را به پسرش جمال به ارث ندهد... آیا کسی که نزدیک به نیم قرن به کشوری به بزرگی مصر حکومت کرده است می تواند تا این حد کوته بین باشد؟

 

سرهنگ قذافی جز "جانورها"* واژه ی دیگری برای توصیف فرزندان لیبی که در برابر او و نظامش بپاخاسته اند ، نیافت و اکنون که دیگر بخش بزرگتر کشور به دست انقلابیون افتاده است ، آماده پذیرش پیشنهاد میانجی اتحادیه آفریقا مبنی بر آتش بس شده است. اما روشن است که آتش بس به ناچار به گفت و شنود (مذاکره ) و بده و بستان و امتیاز دادن و گرفتن و عقب نشینی هایی از هر دو سو ، می انجامد اما آیا رهبر انقلاب لیبی می داند می خواهد با "جانورها" یی مذاکره کند که - قاعدتا پس از مذاکره - به شرکای او در حکومتداری تبدیل خواهند شد؟ توجه کنید که چنین فردی با این سطح شخصیتی و با این نگاه کوته بین ، 42 سال است که حاکم لیبی است.

 

 اما در یمن ؛ با آنکه همه از جمله بسیاری از نزدیکان علی عبدالله صالح  از او بریده اند ویا درحال بریدن هستند ، او اصرار به ماندن در قدرت دارد بدون آنکه از دیدن نشانه های آغاز جنگ داخلی در کشورش بیمناک باشد. جنگی که می توان گفت در عمل آغاز شده است. آیا ما با کسی روبرو هستیم که به هیچ وجه نمی خواهد صندلی ریاستش را رها کند حتی اگر به قیمت ویرانی کشورش تمام شود؟ یا این که با فرد کوته بینی روبرو هستیم که از دین واقعیت ها ناتون است و همچنان گمان می کند طرفدار و پیرو و مرید دارد؟!

 

گرفتاری این سه رهبر و طبعا بقیه رهبران عرب - که البته فرقی بین آنها دیده نمی شود - دراین است که آنها برای هر کاری شایسته باشند برای رهبری کشورشان و پذیرش مسوولیت آن نیستند ، چرا که شخصیت آنها از یکسو و فرهنگ و ماهیت و رفتار مسوولانه از سوی دیگر با هم در تناقض است و به هیچ شکلی قابل جمع نیست ، با این همه دهها سال است بر گرده ملت هایشان سوارند . اما آیا این اشکال به حکام برمی گردد یا به ملت هایی که این همه سال تن به حکومت چنین اشخاصی داده اند؟

 

ژنرال دوگل (رییس جمهوری اسبق فرانسه ) پس از همه  پرسی  1968 و شکست در جلب موافقت مردم برای اصلاحات مورد نظر خود ، از ریاست جمهوری و سیاست کناره گرفت و حاضر به باقیماندن در قدرت و ادامه رهبری فرانسه نشد**. آیا باید رهبران عرب را که خود به خوبی از میزان مشارکت مردمشان درانتخاباتی که امکان تداوم قدرت آنها را فراهم کرد ، خبر دارند، به خواندن خاطرات این ژنرال فرانسوی دعوت کرد؟ اینجا البته سخن از میزان مشارکت واقعی است و نه آنچه که وزارت کشور آنها اعلام می کند.


     * واژه ای که قذافی بکار برده است ، "جرذان" (موشها) است که درفارسی واژه "جانور" گویا تر تشخیص داده شد.

 

           ** این بخش با کمی تصرف و اصلاح اطلاعات تاریخی ترجمه شد. توضیح این که این همه پرسی درباره اصلاحات پیشنهادی دوگل با 52،41%  "نه" و47،59% "آری" شکست خورد. 


منبع :  العربی زواوة ، سرمقاله روزنامه عربی زبان الخبر ، الجزایر

ترجمه و تنظیم : رکنا



تونس همچنان در جست و جوی راه

تونس در حال چانه زنی بر سر چگونگی عبور از یک "پیچ خطرناک" در مسیر رسیدن به نظامی دموکراتیک است. نزدیک به چهار ماه پس از سقوط بن علی ، کشور مواجه با وضعیتی منحصر به فرد است. کشمکش های سیاسی فضا را برای چند دستگی هایی فراهم کرده است که به نوبه خود ممکن است روند دموکراتیزه کردن نظام سیاسی کشور را به مخاطره اندازد و یا حداقل آن را از سیر طبیعی خود باز دارد و یا آن را کند سازد.  


 چندی روزی بود تونس و دیگر شهرهای بزرگ صحنه درگیری های خشونت آمیز میان تظاهرکنندگان و نیروهای امنیتی بوده است. دولت موقت صریحا متهم شده است که قصد "منحرف انقلاب از اهداف خود" دارد. "سیهام بن صدرین" یکی از فعالان انقلاب تونس صحنه را چنین توصیف می کند: " ما شاهد مبارزه ای شدید بین نیروهای انقلاب و ضد انقلاب هستیم ، کسانی که چند دوزه بازی می کنند". نظام سابق تن به مردن نمی دهد درحالی که در تولد نظام جدید تاخیر ایجاد شده است.

جدول زمانبندی برای تغییرات ساختاری در سیاسی این کشور ممکن است خود دچار تغییر شود.این احتمال دیده می شود که زمان برگزاری انتخابات مجلس مؤسسان مورد بازنگری قرار گیرد ، انتخاباتی که قرار است 24 ژوئیه آینده برگزار شود. دولت موقت تونس در بکارگیری مجدد روش های گذشته تردیدی به خود راه نخواهد داد، روش هایی که تونسی ها فکر می کردند پس از سقوط بن علی دیگر شاهد آن نخواهند بود ؛ چهره های شاخص  مخالفان مورد اذیت و آزار و تهدید قرار می گیرند ، تظاهرات معترضان با خشونت سرکوب می شود و حتی روزنامه نگاران به طور جدی مورد اذیت و آزار دولت قرار می گیرند.

این روزها مقررات منع آمد و شد در منطقه "تونس بزرگ" پایتخت این کشور به اجرا گذاشته است و این ها یعنی چرخش 180 درجه ای.


"راضیه نصراوی" یک فعال حقوق بشر می گوید : "شاهد رویدادهای خطرناکی هستیم که نشان می دهد هیچ چیز نسبت به گذشته تغییر نکرده است. رهبران سیاسی که مخالفت خود را با دولت موقت نشان می دهند در معرض تهدید و آزار و اذیت هستند و هدف حملات تخریب شخصیت قرار می گیرند ، درست همانند دوران بن علی. این وکیل دادگستری به وجود یک شرایط بحرانی اشاره می کند که در آن "دولت  با همدستی بازماندگان رژیم سابق در حال تلاش برای دور نگاه داشتن صداهای مخالف و ناموزون از عرصه سیاست ورزی است". دراین زمینه باید یادآوری کرد که حضور رسانه ای اخیر "فرحت رجحی" وزیر سابق کشور که سخن از وجود "دولت سایه" به میان آورد ، این آتش را فروزان تر کرد.


"حما همامی" دبیرکل حزب کمونیست کارگران تونس (PCOT) که بدلیل انتقادات شدیدش ، جلوی چشم دولت قرار دارد ، به این روزنامه (الوطن ) گفت که :"کشور در بن بست سیاسی قرار گرفته است چرا که دولت نشان داده است قادر به فراهم کردن شرایط لازم برای برپایی مجلس مؤسسان (برای تغییر قانون اساسی و نظام سیاسی این کشور ) نیست. این دولت همچنین برای محاکمه عادلانه کسانی که در روزگار بن علی مرتکب جنایت علیه مردم و کشور شدند هیچ کاری نمی کند.  از همه بدتر ، این که سرکوب هنوز وجود دارد.


رهبر حزب کمونیست کارگران می گوید که شخصا قربانی حملات تخریبی دولت و دست اندرکاران نظام سابق شده است. و مسئول خشونت هایی که تونس را فراگرفته قاعدتا نیروهای ضد انقلاب هستند. بله ، پلیس سیاسی رسما منحل شده است، اما در واقع همچنان به فعالیت خود ادامه می دهد. اعمال خشونت ها و غارت هایی که در سطح کشور انجام می شود ، با هدایت  عناصر پلیس سیاسی سابق صورت می گیرد".


نیروهای انقلابی از انحراف انقلاب خود علیه نظام سابق ، بشدت بیمناک هستند. اراذل و اوباش رژیم سابق درحال تلاش برای ایجاد مشکلات بر سر راه تغییرات سیاسی هستند.  "مایا جریبی" دبیرکل حزب دموکرات پیشرو (DPP) و عضو دولت موقت تونس می گوید: "من نگران هستم ،  زیرا احزابی هستند که فرایند گذار به دموکراسی را فقط برای تحقق اهداف خود می خواهند.


به عقیده خانم جریبی ، "انتقال به دموکراسی ، مرحله ای بسیار دشوار است. برخی احزاب مرتبط با حزب حاکم منحله (RCD) نیز دراین مسیر به کار شکنی دست می زنند و بدشان نمی آید که به دوران قبل برگردیم. با این حال وی اطمینان دارد که "مردم تونس خواهند توانست چالش های کنونی را پشت سر بگذارند و هر گونه تلاش برای انحراف انقلاب از اهدافش را خنثی کنند و نگذارند تونس به دوران قبل برگردد".


این فعال سیاسی از احزاب و دولت می خواهد تا " بیشتر هوشیار بوده و برای ایجاد شرایط لازم برای برگزاری مجلس مؤسسان ، بعنوان تنها تضمین کننده مطالبات مردم ، با هم همکاری و همبستگی داشته باشند." اما به هر حال و با وجود شک و تردید نسبت به سرنوشت انقلاب گل یاس تونس ، که یکی از ستمگرترین دیکتاتورهای جهان را شکست داد ، مردم تونس همچنان چشم خود را باز نگه داشته اند و مراقب هستند ، پس نباید  نگران مصادره انقلاب خود توسط وابستگان به نظام سابق باشند.


منبع : "حسن أوعلی" روزنامه الوطن - الجزایر

ترجمه و تنظیم از رکنا


الجزایر و حقوق بشر



 

   نمی دانم آقای "فاروق قسنطینی" رییس کمیته مشورتی تقویت و حمایت از حقوق بشر (درالجزایر) واقعا از توجیهاتی که در انتقاد از گزارش (انتقادی) وزارت خارجه آمریکا درباره وضعیت حقوق بشر در الجزایر ارایه کرد ، شخصا قانع شده است یا نه؟ و نمی دانم او چگونه از سازمان های بین المللی حقوق بشر می خواهد در گزارش هایشان وضعیت آزادی های فردی در الجزایر را رو به بهبود دائم اعلام کنند، درحالی که همزمان آقای "احمد اویحیی" نخست وزیر از طریق صفحه تلویزیون ، صراحتا به مردم الجزایر می گوید که (بر خلاف انتظار ناشی از تحولات گسترده در جهان عرب ) منتظر اعلام اصلاحات سیاسی و بازشدن فضای بسته کنونی و گشایش های سیاسی ، رسانه ای و اقتصادی نباشید..


   و نمی دانم که آقای قسنطینی چطور از سازمان های حقوق بشری می خواهد بگویند وضعیت حقوق بشر در الجزایر در حال پیشرفت است درحالی که دومین مقام ارشد کشور ، تاکید می کند که قرار نیست احزاب بیشتری مجوز فعالیت بگیرند و در وضعیت فعالیت رسانه ای کشور نیز گشایشی رخ نخواهد داد و مجوزهای جدیدی برای نشریات صادر نخواهد شد و بویژه کانال های تلویزیونی (غیر دولتی) همچنان اجازه فعالیت نخواهد داشت و به درخواست های برگزاری راهپیمایی های دموکراسی خواهانه نیز مجوز داده نخواهد شد؟ در حالی که می دانیم شاخص آزادی رسانه ، بویژه رسانه های صوتی و تصویری و در راس آن ، تلویزیون از جمله ملاک های مورد اتکای سازمان های حقوق بشر در تنظیم این گونه گزارش هاست.


   آیا آقای قسنطینی بخش خبری ساعت 8 شب "یتیم" (لقبی که منتقدین به تلویزیون دولتی الجزایر می دهند) را نگاه می کند؟ و اگر نگاه کند آیا می تواند تفاوتی بین تلویزیون الجزایر با تلویزیون لیبی و نیز تونس در زمان بن علی پیدا کند؟ آیا خواهد توانست این بخش خبری را تا پایان دنبال کند و ساختار آن را که به بدترین شکل ممکن تبلیغاتی است ، تحمل کند؟ و اخباری را دریافت کند که هیچ ربطی به مسایل و دغدغه های بینندگان ندارد؟ یا این که منظور ایشان از گشایش سیاسی ، همان یک برنامه تلویزیونی است که به دستور رییس جمهوری ، هر هفته یک شخصیت سیاسی را می آورد و البته تنها با این هدف که شخصیتی که حرفی غیر از حرف حکومت دارد را دراین برنامه له کند و در مقابل جاده را برای میهمانان درجه یک خود مثل نخست وزیر همواره کند؟


   این سازمان ها چه می توانند در گزارش هایشان بنویسند آن هم درباره کشوری مثل الجزایر که دهها نیروی امنیتی و پلیس را هر هفته به میدان های شهرها می آورد تا یک راهپیمایی کم تعداد را سرکوب کند - چه با خواسته های معترضان موافق یا مخالف باشیم -؟ نه! جناب رییس کمیته مشورتی تقویت و حمایت از حقوق بشر! سازمان های حقوق بشر در گزارش وضعیت حقوق بشر الجزایر اشتباهی نکرده اند ، بلکه واقعیت هایی را گفته اند که حاکمان کشور اگر می خواهند چهره داخلی و خارجی ما از نظر حقوق بشر مقبول باشد باید به تغییر آن واقعیت ها اقدام کنند نه ارایه پاره ای توجیهات. 


منبع: سرمقاله روزنامه  الخبر چاپ الجزایر ، به قلم "کمال جوزی"

ترجمه و تنظیم از رکنا2

اصل مقاله


توضیح کارتون:

افزایش تجمعات اعتراضی (صنفی) در برابر کاخ ریاست جمهوری و سکوت بی سابقه  بوتفلیقه رییس جمهوری دربرابر آن. تابلوی عکس رسمی روسای جمهوری الجزایر که تصویر بوتفلیقه از آن محو شده و به پشت پرده رفته! کارتون از روزنامه الوطن (الجزایر).


الجزایر؛ چرا اعتراضات سیاسی گسترده نیست؟

لحسن بوربیع ، سرمقاله روزنامه الخبر:


کسانی که اخبار تجمعات و راهپیمایی های خواستار تغییر در الجزایر را دنبال می کنند ، می پرسند چرا "مخالفان حرفه ای" و جوانان "فیس بوک" هنوز نتوانسته اند حتی به اندازه تجمعات صنفی برگزار شده در روزهای اخیر مثل کارکنان شهرداری ، اورژانس و آتش نشانی و معلمان و حتی ساکنان مناطق کوچک شهری در ولایت های مختلف و نیز پایتخت، معترض به خیابان بیاورند؟ چنین سوالی را حتی برگزار کنندگان و حامیان و موافقان با آنان نیز از خود می پرسند.


برخلاف سایر کشورهای عربی که قیام هایشان را از ابتدای سال 2011 آغاز کرده اند ، هیچ کس منکر نیست که الجزایری ها حداقل 20 سال است در حالت "قیام مداوم" بسر می برند. آمارهای موجود برگزاری بیش از 10 هزار تجمع و راهپیمایی تنها در سال گذشته را نشان می دهد. یعنی الجزایری ها ترسی از اعتراض و راهپیمایی ندارند. پس ماجرا چیست؟ باید گفت این پدیده را هم باید به لیست پدیده های "کشور معجزه ها" افزود، لیستی که جهان را حیرت زده کرده است. جهانی که بعنوان مثال می پرسد: چرا جوانان نورسیده الجزایری ماجراجویانه اقدام به مهاجرت به اروپا به کمک  "قایق های کائوچویی مرگ" می کنند درحالی که کشورشان کارگر از چین ، پرتغال ، کولومبیا ، اسپانیا ، مصر و سایر کشورها وارد و برایشان اشتغال ایجاد می کند و حقوق ارزی هم به آنها می دهد؟


 اگر حوادث جاری الجزایر را با یمن و لیبی امروز مقایسه کنیم که چگونه الگویی جدید از انجام تغییرات در کشور را که آغازگرش برادران تونسی و پس از آنها مصری ها بودند ، به نظام تحمیل می کنند ، "با کمال شرمساری" خواهیم دید که خیابان ها و میادین این دو کشور از معترضان پر شد چون هنرمندان در صف اول معترضان بودند و از همان ابتدا مواضع خود را با صدای بلند اعلام کردند ، در خیابان ها در کنار مردم شعار دادند و گاز اشک آور خوردند و جلوی شلیک مستقیم گلوله ایستادند ، ادبا ، شعرا ، سینماگران ، اهالی تئاتر ، نقاش ها و سایر هنرمندان و نخبه های علمی که این ستون گنجایش ذکر نام آنها را ندارد ، کسانی بودند که نه تنها با مردم همنوا شدند بلکه صدای مردم را ظهور و بروز هنرمندانه دادند و به سایر شهروندان و مردم جهان معرفی کردند.

{...}


خوانندگان موسیقی در الجزایر پس از راهیابی این کشور به جام جهانی ، هزاران لوح فشرده (حاوی ترانه های ملی و حماسی) تولید کردند که در جای خود کار زیبایی بود اما  همه اینها همزمان با این است که مردم این کشور "راهپیمایی مداوم" خود را همچنان تا امروز ادامه می دهند ولی تعداد خیلی کمی از هنرمندان هستند که همراه با آنها خواستار انجام اصلاحات و تغییرات در کشور می شوند.


اصل مقاله


ترجمه و تنظیم از : رکنا 

استفاده با ذکر منبع مجاز است